تجربه عشق
واقعیتهایی متفاوت از عشق

 

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم ؟ آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بود است مراد وی از این ساختنم

نه به خودآمده ام اینجا که به خود باز روم

آن که آورد مرا باز برد در وطنم

جان که از عالم علوی است یقین می دانم

رخت خود باز بر آنم که همان جا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

به هوای سر کویش پر و بالی بزنم




ارسال توسط فرزین

 همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن 


همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن



شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن 


ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن



به خدا قسم که کس را ثمر آن قدر نبخشد 


که به روی مستمندی در بسته باز کردن




تاریخ: چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:مولانا,مولوی,شعر,زیبا,,
ارسال توسط فرزین
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد